· فراعنه ، پسر خداوند و جانشین خداوند بر روی زمین خوانده می شدند
· پاپ جانشين مسيح (ع) است و نماينده معنوي او در زمين محسوب مي‌شود
· ولی فقیه جانشین امام زمان(ع) در دوران غیبت است و از جانب خداوند بر مردم ولایت دارد
،
· فراعنه بر جان و مال مردم تسلط داشتند
· پاپ و کلیسا نیز مدعی تسلط (البته از جانب خداوند) بر جان و مال مردم بودند
· ولایت مطلقه فقیه نیز چنین ادعایی دارد
،
· کلام ودستورات فراعنه مصر ، همانند قانون بودند و باید بي چون و چرا اطاعت مي شدند
· احکام پاپ لازم الاجرا بودند و به دلیل تقدس آنها ، بي چون و چرا باید اجرا مي شدند
· احکام حکومتی ولایت مطلقه فقیه نیز فرا قانونی هستند و باید بی چون چرا اطاعت و اجرا شوند. البته گفته می شود که ولی فقیه هیچ گونه امتیازی درمسئوليت حقوق کيفري ندارد در صورتی که این احکام حکومتی شامل تمامی قوا منجمله قوه قضاییه می باشد (حال پیدا کنید پرتقال فروش را)
،
· فراعنه ملت را نه تنها از نظر سياسي بلکه از نظر روحاني و مذهبي نيز تحت کنترل داشتند و حتی گاهی خدای جدیدی را برای عبادت به مردم معرفی می کردند
· پاپ و کلیسا هدایت معنوی مسیحیان را بعهده داشت بطوریکه هدایت انسانها را بدون یاری مسيح و كليسا امکانپذیر نمی دانست وکسانی را که عقاید مخالف کلیسا داشتند مشرک می خواندند
· ولايت فقيه قابل تفکيک از التزام به اسلام و ولايت ائمّه معصومين(ع) نيست (خامنه ای) , مخالفت با ولي فقيه به معناي شرك به خداست ( مصباح يزدي)
،
· تمامی مناصب عالي حکومتی را شخص فرعون تعیین می کرد
· پاپ در حکومت بطور مستقیم دخالت نمی کرد بلکه حكمرانانی را با تقديس خویش منصوب می کرد و در صورتی که خطایی از آنها سر می زد آنها را با تکفیرعزل می کرد
· تمامی مناصب عالی با حکم ولی فقیه مشروعیت می یابد , بسیاری از مناصب بطور مستقیم توسط او تعیین می شود و مواردی که به رای مردم گذاشته می شود شخص کاندید باید قبلا توسط شورای منتخب او(شورای نگهبان) تایید شود تا پس از رای آوردن توسط تنفیذ ولی فقیه مشروعیت یابد، حتی اداره رسانه هاى گروهى بايد تحت امر و اشراف ولى امر مسلمين باشد (خامنه ای) و ...
از عقاید و باور مردمان مصر قدیم اطلاع دقیقی در دست نیست اما به یقین می توان گفت که کاهنان در خداگونه جلوه دادن فرعون نقش بسزایی داشتند و بعد از فرعون ، بالاترین جایگاه قدرت را در دست داشتند.
روحانیت کاتولیک، بخصوص در قرون وسطی ، قدرت را ناشى از خداوند مى دانست و با ترویج باور فرا انسانی بودن مسیح (فرزند خدا) و تنزل جایگاه انسان ، به واسطه دارا بودن ذات شر و پلید ، اندیشه ولایت حضرت مسیح و بدنبال آن کلیسا و اسقف اعظم (پاپ) را توجیه می کردند.
ادله طراحان بحث ولایت فقیه نیز شباهت بسیاری با کلیسای کاتولیک دارد , آنان با فرا انسانی (معصومیت از گناه و اشتباه) خواندن حضرت محمد و امامان معصوم و ناقص العقل خواندن مردم ، بحث ضرورت "ولایت" را مطرح کرده و ولی فقیه را جانشین و در امتداد آنان معرفی می کنند. حال اینکه این استدلال برای تعویض ولایت و اختیارات ائمه به شخصی بنام ولی فقیه چقدر پایه منطقی و شرعی دارد بحثی جداست . در اینجا نظر شما را به ادله اول جلب می کنم. آیات زیادی از قرآن به صراحت این سخن را رد می کنند.
چند آیه برای نمونه ، البته برای خردمندان نه مقلــدان خرد گریز :
لاعراف آیه ی 188: پیامبر به مردم بگو که غیب نمی دانی ... از خودت اختیار سود و زیانی نداری و تنها بيم دهنده و بشارتگری براى گروهى كه ايمان میآورند
فصلت آیه ی 6: بگو من بشرى چون شمايم جز اينكه به من وحى می شود ... پس مستقیماً به سوى او بشتابید و از او آمرزش بخواهید.
هود آیه ی 31: به مردم بگو که گنجینه های خدا پیش تو نیست و غیب نمی دانی.
يونس آیه ی 95: اگر در آن چه بر تو فرستاده‌ايم شك داري از خوانندگان کتاب (تورات) سؤال كن. حقيقت از خداوند بر تو آمده است. مانند شكاكان مباش (ای پیامبر)
اسری آیه ی 73: چيزى نمانده بود كه تو را از آنچه به سوى تو وحى كردهايم گمراه كنند تا غير از آن را بر ما ببندى ...
الاسراء آیه ی 65 : تو را بر بندگان من تسلطى نیست، و وکیلی پروردگارت بس است.
الشورى آیه ی 6 : اگر ولی غیر از خدا گرفتند، خدا بر ایشان نگهبان است و تو وکیل آن ها نیستى
الفتح آیه های 1 و 2:(پیامبر) پيروزي درخشاني به تو داديم تا خداوند گناهان گذشته و آينده‌ات را ببخشد و نعمت خود را بر تو تمام كند و به راه راست هدايتت فرمايد
